۱۳۹۴ آبان ۱۸, دوشنبه

داستان دختر خاله سکسی‌

سلام به همه. میخوام داستان حال کردن خودمو با دختر خالمو بگم که ماله حدود 3 ساله پیش. *** دخترخالم یه ساله بزرگتر از منه. اون موقع فصل امتحانات بود که من به مامانم گفتم میخوام برم پیش سحر (دختر خالم) که مامانم با خالم حرف زد گفت باشه بیاد بعد من که خیلی سحرو دوست داشتم گفت بیاد بعد من که رسیدم اونجا خالم گفت من بیرون کار دارم دیر میام بعد به من گفت بمونم پیش سحر چون هیچکی نبود خونه خودش تک بچه بود گفتم باشه خوب ما یه نیم ساعت یک ساعت درس خوندیم بعد برامون میوه اورد بعدش موقعی ظرفا رو جمع کرد رفت داخل اشپزخونه منم رفتم دنبالش از پشت بغلش کردم بعد همین که برگشت بهم گفت داری چیکار میکنی بعد حرفش که تموم شد لب گرفتم ازش دوباره بهم گفت داری چیکار میکنی منم که شهوتم زدم بود بالا شروع کردم به خوردن لباش با دستامم داشتم به سینه هاش ور مییرفتم (سینه هاش نسبت به سنش خوب بودن) بعد که خوب با سینه هاش ور رفتم بش گفتم لباستو در بیار بهم گفت نه بعد گفتمش لباستو در میاری یا خودم در میارم گفت در نمیارم بعد من داشتم لباسشو در میاوردم متوجه شدم از خجالت چشماشو بسته لباسشو در وردم بعدش سوتینشو در اوردم شزوع کردم خوردن سینه هاش اون هنوز چشماشو بسته بود منم بردمش داخل اتاقش میدونستمم کسی نمیاد خونشون بعد که بردمش داخل اتاق چشماشو باز کردم گرفتم بغلم بعد با گریه بهم میگفت نکن عرفان بهش گفتم چیزی نیست نترس بعد یخورده که باهاش لب گرفتم فکر کنم خودشم دیگه خوشش اومده بود بعد که من اولین کسی بودم که میکنمش کونش تنگ بود بخاطر همین اول باهاش ور رفتم تا باز شد بعد اروم اروم زدم داخلش اولش داشت گریه میکرد دلم سوخت براش اخه داشت گریه میکرد از درد بعد اروم شد دیگه نفسش بالا نمیومد منم دیگه به کار خودم ادامه دادم بعد که اروم شد کیرمو گذاشتم داخل شروع کردم به تلنبه زدن بعد دیگه فهمیدم داره ابم میاد اونم فهمیده بود گفت خالیش داخل کونم همینو که گفت خالی شد بعد دیگه جون نداشتم راه برم خیس عرقم بودم بعد من رو زمین دراز کشیده بودم اونم رو تخت دو تامون جون نداشتیم بعد یه خورده بلند شد رفت مام من خوابم برده یهو بلند شدم دیدم نیستش گفتم وای حتما مامانش اومده بعد رفتم داخل پزیرایی دیدم نشسته رو مبل روبرو تلویزیون بعد رفتم پیشش نشستم بهش گفتم رفتی حمام گفت اره بعد دوباره ازش یه لب گرفتم نشستیم دوباره پا درس بعد نیم ساعت بعدش مامانش اومد بعد من رفتم خونه از شانسم هیچکی خونه نبود با کلید رفتم داخل سریع رفتم حمام این اولین سکس من دختر خالم بود.

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر