۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

اولین سکس با هم دانشگاهیم

از همون روز اول ک وارد دانشگاه شد فهمیدم با همه فرق داره.واقعا هم فرق داشت.خیلی زیبا و تو دلبرو بود.اصلا نمیتونم توصیفش کنم.اصلا ب هیچ دختری نگاه نمیکرد تو کلاس.موهاش بور قدش متوسط اما هیکلش ورزشکاری بود.خودتون تصورشو بکنین.همه میرن بدنسازی لباس تنگ میپوشن ک بدنشونو نمایان کنن اما اون گشاد ترین لباسارو میپوشید ی ماه گذشت تو کلاس نشسته بودم استاد اومد شروع کرد ب درس دادن.طبق معمول من همش ب اون نگاه میکردم و اون فقط سرش تو کتاب بوداستاد ازش ی سوال پرسید و اون شروع کرد ب حرف زدن ک یکی از بچهای کلاس پرید وسط حرفش و داشت زر میزد ک یهو بهش گفتم اقای مرادی داشتن حرف میزدن بهتون یاد ندادن وسط حرف کسی نپرین؟ک ساکت شد .یهو نیما(مرادی)بهم نگاه کرد چشم تو چشم شدیم ک استاد گفت من منتظر جوابتونم اقای مرادی 2روز ار این قضیه گذشت داشتم از دانشگاه میومدم بیرون ی چن قدم ک رفتم ی ماشین اومد بهم گیر داد منم پرو بازی در اوردم زفتم جلو انگشته اشارمو گرفتم سمتش تا میخاستم بهش چیزی بگم انگشتمو گرفت منو کشید سمت شیشه ماشین از درد داشتم میموردم داد زدم کمک دیدم نیما باسرعت دوید سمت ماشین دره ماشینو باز کرد یارورو اورد بیرون عین فیلما هندی جوری کتکشون زد ک داشتم از خنده دلدرد میشدم نکته جالبش اینجاست ک اصلا اخم نمیکرد.میخندید و کتک میزد خیلی ازش تشکر کردم یکمم براش با ناز صحبت کردم یهو برداشت حرفی ک تو فیلم رسوایی زده بودنو بهم گفت.گفت وقتی مروارید بیرون از صدف باشد دستها بسمتش دراز خواهد شد و بعدشم رفت این حرفش بدجوری رو مخ بود شمارشو از دوستش گرفتم بهش اس دادم منظورتون از این حرف چی بود گفت واضح گفتم ک .گفتم من خنگم متوجه نشدم گفت ینی این ک حیف تو نیس با این قیافت دسمالی بشی گفتم برات مهمه گفت اره از همون اولم مهم بود گفتم تو ک اصلا بهم نگاه نمیکردی گفت نگاه میکردم تو متوجه نمیشدی.اخر طاقت نیاوردم بهش گفتم دوست دارم گفت منم همینطور خلاصه دوستی ما شروع شد خیلی بانمک بود بعد3ماه تو خونه تنها بودم بهش اس دادم میای پیشم گفت اره با ماشین اومد گفت بریم دور زدن گفتم بیا داخل حوصله هیچی ندارم قصدمم سکس باهاش نبود.گفت ن گفتم چرا گفت وقتی دو نفر تو خونه باشن نفرسومی شیطونه خندم گرفت گفتم بیمزه اونم خندیدو اومد داخل رفت رو مبل نشت منم بیمقدمه سرمو گذاشتم رو پاهاش و دراز کشیدم خیلی باهم حرفای عشقولانه زدیم تا اینکه با یه بغص خاصی ک تو صدام بود بهش گفتم دوست دارم.لباشو رو لبام حس کردم خیلی وارد بود خیلی رمانتیک لب میگرفت ضربان قلبم رفت بالا همدیگرو محکم بغل کرده بودیم و لبامونم از هم جدا نمیشد.بعد دیدم اومد پایین تر گردنمو خورد میخاست بره سمت سینه هام بهم نگاه کرد منم سرمو تکون دادم ک اجازه داری. اول بلند شد منو رو مبل دراز کرد پیرهنمو داد بالا با انگشت اشارش دور نافمو لمس میکرد منم خیلی حشری شده بودم رفت بالاتر سینه هامو گرفت تو دستش جوری میمالوند ک داشتم از شدت لذت منفجر میشدم طاقتم سر اومد گفتم منم میخام از اونا. گفت هنوز زوده سینه هامو میخورد شکممو میخورد رفت سمت کسم زبونشو گذاشت رو خط کسم میداد داخل و میاورد بیرون اولین باری بود یکی داشت کسمو میخورد برا همین خیلی حال کردم سرشو با دستام گرفتم فشار میدادم ب کسم داشتم ارگاسم میشدم ک بلند شد گفت من در اختیارتم منم از خدا خاسته سریع شلوارشو در اوردم شرتشو کشیدم پایین یه کیر خیلی خوشکل صاف و کلفت بهم سلام کرد گفتم اجازه هست گفت اختیار داری مال خودته سر کیرشو کذاشتم تو دهنم ومیخوردم خیلی خوشمزه بود نتونستم همشو بخورم تو دهنم جا نمیشد گفت بسه منو خابوند رو زمین ب پشت. دست راستو انداخت زیر کمرم خودشو چسبوند بهم احساس کردم میخاد بکنه تو کسم بهش گفتم چیکار میکنی دیوونه من دخترما. گفت 6 ماه منو تشنه خودت نگه داشتی بس نبود مهسا تو میدونی اولو اخر مال خودمی تو زنمی نمیدونم چطور مخمو زد چطور بهش اعتماد کردم گفتم فقط اروم انجامش بده بوسم کرد گفت حتما. سرشو داد داخل وای ک چه حالی داشت کم کم داد داخل دیدم ن اثری از خونریزی بود ن هیچی گفتم بخدا نیما من دخترم نمیدونم چرا اینجوری شدم گفت میدونم کست انقد تنگه ک بزور کیرم رفت داخلش قربونت بشم فهمیدم پردم حلقویه خیلی لذت داشت خیلی عاشقانه باهام سکس میکرد داشتم جیغ میزدم بهش میگفتم تند تر تند تر اونم محکم تلمبه میزد داشتم میسوختم گفت من کون میخام گفتم درد داره گفت من کارمو بلدم حالت سگی براش گرفتم دست راستشو اورد جای کسم شروع کرد ب مالوندن خیلی خیلی حال میداد یه تف انداخت رو سوراخم ی تفم انداخت رو کیرش گذاشت رو سوراخم و همونجروم داشت کسمو میمالوند گفتم بکن توش دیگ کفت خسته نباشی خانوم سره کیرم داخله دیگ بدجور داشتم حال میکردم کسمو میالوند و کیرشو یواش یواش میکرد تو کونم تا این ک کفت تمومه دیدی درد نداشت قربونت بشم باورم نمیشد کیرشو تا ته کرده باشه تو کونم یه چن دقه واستاد تا کونم جا باز کنه بعد شرو ع کرد ب تلمه زدن یواش میکرد تو میاورد بیرون خیلی حال میداد طاقت نداشتم بهش گفتم تند تر تندش کن محکم داشت تلمبه میزد منم همش میگفتم جوووووووووووووون اخخخخخخخخخخخ دوستتتتتت دارمممم مال خودمیییییی ک یدفه دستو پام شل شد ارگاسم شدم اما اون هنوز داشت تلمبه میزد دستاش رو سینه هام بود محکم داشت تلمبه میزد گفت دارم میام چیکارش کنم گفتم بریز تو کونم اخخخخ ک چچقد داغ بود انگار ابجوش ریختن تو کونم بعد 5 دقه سریع پریدم بغلش و خودمو براش لوس کردم هی بهش میگفتم عاشقتم اونم میگفت من بیشتر... الانم یه پسر 1 ساله دارم و باشوهرم داریم این خاطررو مینویسیم .ممنون ک خاطمو خوندید. اگ خواستین میتونم خاطره های بعد ازدواجمونم براتون بگم.نظر بدید ممنون

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر